صفحه ها
دسته
جيگر من
رفقاي تبياني
لینک
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 174813
تعداد نوشته ها : 273
تعداد نظرات : 81
Rss
طراح قالب
محمد محمدي

1- داری با دوست دختر جدیدت راه میری ، یک دفعه دوست دختر فابریکت میاد و تو قبلا بهش گفتی که به غیر از او هیچ دوست دختر دیگه ای نداری و حالا اون تو رو با یه دختر دیگه میبینه ، خب مسلم دیگه بهترین دوست دخترت میپره .

2- تو دانشگاه سر کلاس داری ادای استادتو در میاری ، بعد همینکه صورتتو برمیگردونی ، می بینی استادت پشت سرت واستاده و داشته تمام اداهای تو رو میدیده و دوستای نامردتم اصلا چیزی بهت نگفتن که استاد پشت سرته .

3- شب عید میخوای برای دوست و آشنا ای کارت بفرستی ، ولی خطها به قدری شلوغه و سرعت تخمی ، که مسنجر به زور بالا میاد ، چه برسه که بخوای کارت بفرستی .

4- تو اتاقت تنهایی و داری چت میکنی و رفتی تو چت روم و تاکو بستی داری برای خودت ... شعر تف میدی و برای دخترای توی روم ... لیستی اساسی میکنی ( البته از پشت تاک ) ، بعد میفهمی که نه انگار تنها نیستی و بابات از کی تو اتاقته و تو اینقدر محو چتی که اصلا از حضور او آگاه نشده و اونجاس که بابات تازه میفهمه کامپیوتر رو برای چی میخواستی .

5- بدون گواهینامه و به صورت کاملا هایدن گونه ( مخفیانه ) ماشین بابا رو دو در میکنی تا بری دنبال رفقا و برین کمی صفا کنین ، رفقا رو بر میداری ، یه اسکوتر هم تو ضبط ماشین میذاری و به صورت شخله گاز شروع میکنی به رانندگی ، سر اولین چهارراه پلیس بهت گیر میده و به جرم نداشتن گواهینامه  ماشین باباتو ۲ هفته تو پارکینگ میخوابونه .


دسته ها : طنزانه
1388/11/30 17:32
X